گفتم: مادرگفت: جانمگفتم: درد دارمگفت: به جانمگفتم: گرسنه امگفت: بخور از سهم نانمگفتم: کجا بخوابمگفت: رو? چشمانمگفتم: ل?وان چا? برگشت رو? فرش .گفت: ا? خدا ذل?لت کنه ب?شعور ا?غ، بم?ر?راحت شم !